تبریک به تنها گل زندگیم
عزیزم باز هم شرمنده با چند روز تاخیر باور کن سرم خیلی شلوغ بود فرصت نشد ولی الان برات می نویسم مینویسم تنهاگل زندگانی بهار زندگانیم ای امید امروز و فردای من ای همه ی هستی من ای روشنایی بخش خانه ای جگر گوشه لوس و دردونه بابا یی ای تک دخترمن روزت مبارک ای بهار آرزوی نسل فردا،دخترم / ای فروغ عشق از روی تو پیدا، دخترم چشم وگوش خویش را بگشا کز راه حسد / نشکند آیینه ات را چشم دنیا، دخترم دست در دست حیا بگذار وکوشش کن مدام / تا نیفتی در راه آزادی از پا، دخترم کوه غم داری اگر بر دوش دل همچون پدر / دم مزن تا می توانی از دریغا، دخترم با مدارا می شوی آسوده دل،پس کن بنا /...
نویسنده :
مامان آرزو
13:41
دلتنگی
گلم نازنینم یکی یک دونه مامان بعد از 10 روز دیشب برگشتیم خونه ی خودمون آخه مامان محبوبه اینا برگشتن با کلی آه و ناله ، مامان اعظم بابا جون حسین میگفتن تو برو ولی نگار رو نبر ولی میشه به نظرت شدنی من بدون تو حتی حتی یک لحظه . وقتی اومدیم خونه وقتی بهت نگاه کردم یک لحظه انقدر دلم گرفت که نشستم و کلی گریه کردم آخه دلم خیلی گرفت وقتی نگاهت کردم و به این فکر کردم که قراراه دوباره فردا پیشت نباشم خیلی ناراحت شدم آخه چرا من انقدر به تو وابسته ام چراااااااااااااااااااا نمی دونم چرا انقدر خودم رو دارم اذیت میکنم ولی دست خودم نیست گل مامان انقدر که من به تو وابسته ام تو هم به بابا به قول خودت امد(احمد) وا...
نویسنده :
مامان آرزو
11:09
کیک تولد
دخمل گلم دخمل گلم بالاخره بختش باز شد تونستم برات کیک تولد بخرم تا از شرمندگی تو عزیز در بیام شاید دیر شد ولی انجام شد عزیز دل یکم این روزا سر مامان شلوغ انقدر تو اداره کار دارم که فرصت نمیشه عکس برات بذارم آخه این روزا تو پیش مامان اعظم جون هستی ، مامان محبوبه اینا رفتن آمره خیلی خیلی دلم برات این روزا بیشتر از قبل تنگ میشه آخه وقتی خونه خودمون هستی تا ساعت 4 پیشتم ولی الان کلی مسیرم دورتر شده خیلی زود برسم ساعت 5:20 است ولی بازم خدا رو شکر اگه این مامان ها نبودن من چی کار میکردم دوری از تو خیلی سخت شده هر روز که بزرگتر میشی دوری از تو سخت تر میشه مامان اعظم امروز که زنگ زدم حالت رو بپرسم گفت امروز میگفتی مامان ماما...
نویسنده :
مامان آرزو
14:37